You are currently viewing طلاق در دیانت بهائی

طلاق در دیانت بهائی

فرانک ثابتیان

      حضرت ولی امرالله می فرمایند: «امر طلاق بسیار مذموم و حکم طلاق قبیح و مخالف رضای الهی است.» حضرت عبدالبهاء می فرمایند: «یاران باید کلا از طلاق اجتناب نمایند، مگر آنکه عوارضی در میان حاصل گردد که سبب برودت شود و مجبور به انفصال شوند. اساس ملکوت الله بر مودت، محبت، وحدت و اتفاق است، نه بر اختلاف خصوصا بین زوج و زوجه.» امر طلاق در دیانت بهایی مذموم شمرده می شود و به بهائیان توصیه می شود که تا آنجا که می توانند مشکلات زناشویی خود را حل نمایند به گونه ای که طلاق گزینه آخر تلقی شود.  در واقع بهتر است که افراد سعی کنند همسری انتخاب کنند که از هر لحاظ با آنها متناسب باشد و وقتی مشکلی بوجود آمد، سعی کنند که مشکل را حل کنند. اما اگرمشکلات به صورتی بود که نتوانستند آنها را حل کنند، و افراد ناگزیر به جدایی شدند، طلاق صورت می گیرد. در دیانت بهایی برای طلاق قوانین و مراحلی وجود دارد که باید طی شود.  

      زن و مرد بهتر است قبل از ازدواج یکدیگر را کاملا بشناسند، و بررسی کنند که آیا می توانند یک عمر با هم زندگی کنند یا خیر. آیا به مسائل مربوط به یکدیگر علاقمند هستند؟ آیا جهان بینی مشترک و اهداف مشترکی با هم دارند؟ حضرت ولی امرالله می فرمایند: «زن و مرد باید نسبت به مسائل مربوط به زندگی یکدیگر علاقه مند و مشتاق باشند. در این صورت هر یک خواهند کوشید استعدادهای موجود در وجود دیگری را کشف کنند. زن و مرد باید نسبت به نیازهای جسمی و روانی همدیگر آگاهی داشته باشند و یکدیگر را در رفع آنها یاری کنند.» یکی از وظایف افراد قبل از ازدواج، آشنایی و شناخت یکدیگر است تا اگر زن و مرد متوجه شدند که با یکدیگر خیلی متفاوت هستند به گونه ای که نمی توانند همدیگر را درک کنند، از تصمیم به ازدواج با یکدیگر منصرف شوند تا بعدا سختی نیز به بار نیاید. متاسفانه بسیاری از زنان و مردان فقط جذب ظاهر یکدیگر می شوند و آنچه که میان آن ها اتفاق می افتد نه تنها عشق نیست بلکه جذابیت های سطحی است که چون عمقی ندارند با کوچکترین لرزش و اختلافی فرو می ریزند. جنبه زیبایی ظاهری اگر چه حائز اهمیت است، اما باید به صفات اخلاقی و ویژگیهای فردی هم توجه شود. حضرت بهاء الله همچنین بر شناسایی استعدادها و محدودیتهای طرف دیگر تاکید می کنند تا بدین صورت افراد از ایجاد حساسیت برای دیگری جلوگیری کنند و اگر مشکلی پیش آمد با درک متقابل آن را حل نمایند.  فهمیدن ویژگیهای طرفین امری زمان بر است که باید قبل از ازدواج پیش آید تا زن و مرد بررسی کنند که آیا آنقدر متناسب هستند که بتوانند زیر یک سقف دوام بیاورند؟

     اگر اختلافی بین زن وشوهر پیش بیاید که اتفاقشان به هیچ وجه ممکن نباشد وتنفرشدید واصلاح ورفع آن محال باشد، می توانند جدا شوند. یعنی کدورت واقعی بین زن و شوهر بوجود می آید که دیگر قابل اصلاح و رفع نیست و فقط بیزاری بینشان مانده است. در این زمان بهتر است که طلاق صورت می گیرد. البته به این صورت هم نیست که زن و شوهر بدون تلاش برای رفع مشکلات فورا به سراغ جدایی و طلاق بروند. حضرت عبدالبهاء می فرمایند: «این خلاف عدل و انصاف است که بمجرد ادنی تکدر و اغبراری که در بین زوجه و زوج واقع، زوج با زن دیگر بفکر الفت افتد و یا نعوذ بالله زوجه نیز در فکر زوجی دیگر افتد. بلکه باید یکسال صبر کنند.»

      یک سال محفل بهایی به زن وشوهری که قصد طلاق دارند وقت می دهد که باید از هم جدا زندگی کنند. این فرصت مناسبی است که طرفین راجع به اعمال ورفتارهایشان تفکر نمایند وسعی در رفع نقایص ومشکلات کنند. مرد باید در این مدت به همسر وفرزندش- البته اگر فرزندی دارند- نفقه دهد. در این مدت زن و مرد هیچ ارتباط جنسی و فیزیکی نمی توانند با هم داشته باشند. بعد از یکسال، اگر رائحه محبت نوزید و زن و شوهر به یکدیگر بازنگشتند، در تاریخی که مقرر شده حکم طلاق جاری می شود. در واقع این یکسال با کاهش فشار زندگی مشترک، به زن و شوهر زمان این را می دهد که به زندگی خود بیشتر فکر کنند. این استراحت یک ساله انرژی آن ها را که در طول زندگی با یکدیگر بر اثر دعوا و اختلاف از بین رفته به آن ها باز می گرداند، و آن ها می توانند این انرژی را صرف بازسازی و دوباره سازی رابطه شان نمایند. آنها می توانند با روانشناسان ومشاورین خانواده وافرادی که صلاحیت مشورت دارند صحبت کنند تا با آگاهی از نظرات آن ها تصمیم درست تری برای زندگیشان بگیرند. در واقع این یکسال فرصت خوبی ست برای آنها تا ببیند اگر هنوز راهی برایشان مانده، رابطه شان را از مرگ نجات دهند. کدورت از هر طرف که باشد حکم تربص اعلام می شود، و در مورد این مسئله هیچ فرقی بین زن و مرد نیست.  

      یک بار که حضرت عبدالبها در بین جمعی از نسوان حضور داشتند، بحث از طلاق به میان آمد. در تبیین بعضی آیات کتاب اقدس عرض می کنند که: «نبود طلاق در بعضی بلاد سبب بلا و مفاسد کلیه شده است. حتی اگر مردی مجنون ودیوانه باشد یا طرفین از همدیگر بیزار شده باشند، حکم طلاق مشکل ومحال است.” پس حکایاتی فرمودند که به سبب عدم طلاق خون ها ریخته شده وآبروی اشخاص بسیار محترم بباد رفته است. همچنین اشاره می کنند که طلاق با اعتدال وشرائط محکمه بایدعنداللزوم باشد، ودر این خصوص از حضرت بهاالله امر متین وحکم مبین موجود است. ودر ادامه می فرمایند که «در عقیده های مختلف دنیا همیشه سعی شده است که عقد زناشویی بین زوج وزوجه به حال خود باقیمانده وتشکیل یک خانواده واحده بدهد، ولی این حالت به عوارض واموری دچار می شد که بقاء آن حالت موجب ناراحتی طاقت فرسا می شده که ناچار از اجازت طلاق در این موارد بوده است.» با مرور توضیحات حضرت عبدالبهاء در این باب، شاید بتوان اینطور نتیجه گیری کرد که اتفاقا در بسیاری موقعیتها اگر طلاق صورت نگیرد، ظلم بزرگی به تمام اعضای خانواده می شود.  

      در دیانت بهایی فقط یک نوع طلاق داریم. بعد از جدایی، زن وشوهر هر وقت بخواهند می توانند به هم رجعت وازدواج کنند. طلاقی به عنوان «سه طلاقه» در دیانت بهایی وجود ندارد. برای طلاق از ابتدای حکم تربص، دو شاهد لازم است. حکم طلاق صادر شده توسط محفل بهایی زیر نظر قانون منطقه ای که زن ومرد در آن زندگی می کنند می باشد.  

        هدف دیانت بهایی اتفاق واتحاد بشر است واین اتحاد از خانواده ها وازدواج افراد وپیوندهای خانوادگیشان شروع می شود. اگر کدورتی بین زن وشوهر بوجود آمد که به هیچ عنوان قابل رفع نباشد، تاریخ تربص گذاشته می شود. در این یکسال تربص، اگر مسائل و مشکلات بین زن و شوهر حل نشد،  بعد از یکسال حکم طلاق صادر می شود. خانواده محل آرامش و رشد است. همه تلاش زن و شوهر باید فراهم آوردن محیطی مملو از محبت و آرامش برای خود و فرزندانشان باشد. اگر با وجود تمام تلاش زن وشوهر باز هم به نتوانستد به اتحاد رسند ومحیط خانواده بیشتر تبدیل به کارزار قدرت شد، در این زمان شاید جدایی راهی باشد برای پایان دادن به این کدورت وجلوگیری از آسیب بیشتری که ممکن است به زن وشوهر وبچه ها برسد.  

 

منابع:
– امر و خلق جلد ۴ صفحه  ۱۸۸ ۱۸۹، ۱۸۴

– بدایع الآثار جلد ۲ صفحه ۳۲

– اصول دیانت بهایی صفحه ۳۷

– در جستجوی عدالت صفحه ۳۷۸

– گنجینه حدود و احکام صفحه  ۲۷۷ و  ۲۸۱ و۲۷۸

– تقریرات در حدود کتاب اقدس صفحه ۱۶۷- ۱۶۸

– کتاب اقدس صفحه ۱۷۱ و ۱۷۵

– گلزار تعالیم بهایی، صفحه ۴۲۴