نسرین نخعی
ازدواج مقوله بسیار گسترده ای است و از آنجایی که یکی از نزدیکترین و وسیع ترین جنبه های ارتباطی انسان است، پیچیدگی های خاص و منحصر بفردی را نیز شامل میشود. در این مبحث سعی شده ابتدا هدف ازدواج و ازدواج موفق تعریف شده و بر مبنای آن عوامل اساسی که رسیدن به آن هدف متعالی را ممکن ساخته و موجبات خوشبختی زوجین را فراهم می آورد مورد بررسی قرار گیرد و در خاتمه راهکارهایی که ما را برای رسیدن به یک ازدواج موفق یاری میکند به اختصار بیان شده است.
هدف ازدواج بر مبنای نگرش، اعتقادات، و دیدگاههای افراد، متفاوت می باشد ولی آنچه که در اینجا مد نظر است هدف غایی و متعالی ازدواج یعنی وحدت روح و جسم است که منجر به ظهور کمالات انسانی و معنوی در طرفین ازدواج خواهد شد. لذا ازدواج موفق ازدواجی است که هدف هر یک از زوجین کشف استعدادها، تواناییها و ارزشهای معنوی همسرش، یاری کردن او در شناخت آن گنج های نهانی و بالاخره کمک به رشد و شکوفایی کمالات انسانی یکدیگر است.
یکی از روانشناسان بنام معاصر، مازلو، نیازهای انسان را به پنج طبقه تقسیم نموده و آن را به شکل هرمی نمایش داده که به هرم مازلو معروف است. این هرم از اولین نیازهای انسانی (نیازهای فیزیکی ) شروع شده و به خودشکوفایی که اوج نیازهای انسانی است ختم میشود. مازلو معتقد است که برای رسیدن به خودشکوفایی باید از تمام این مراحل عبور نمود، به بیانی دیگر اگر نیازهای انسانی در مرحله اول اغنا نگردد، فرد هیچ گاه به مراحل بعدی نخواهد رسید. بنابراین اگر حتی ازدواج موفق را بر مبنای هرم مازلو تعریف کنیم، ازدواجی موفق است که طرفین تمام نیازهای انسانی یکدیگر را برطرف نموده و به مرحله ارضای نیازهای معنوی و کمالات روحانی یکدیگر برسند.
حال که هدف نهایی ازدواج مشخص شد، باید دید که چه عواملی ما را برای رسیدن به این هدف غایی یاری میکند. بر طبق هرم مازلو، اولین طبقه نیازهای انسان، نیازهای فیزیولوژیکی (اساسی) انسان است، همانند نیاز به آب، غذا، خواب، نیازهای مادی و جنسی است. مسلما این نیازهای اساسی در ازدواج نیز نقش پایه ای را دارا است. اگر دو فردی که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند از حداقل امکانات مادی برخوردار نبوده و در سراسر زندگی مشترکشان به دنبال تامین حداقل نیازهای فیزیکی(نیازهای جسمانی) خود باشند، مسلما دچار مشکلات زیادی خواهند شد که ممکن است به اختلاف و جدایی شان بیانجامد.
دومین مرحله نیازهای انسان از دیدگاه مازلو نیاز به امنیت است. این نیاز در زندگی زناشویی مفاهیم گسترده ای دارد که اساس و پایه آن مفاهیم اعتماد است. اعتماد به اینکه زن و شوهر نسبت به یکدیگر و زندگی مشترکشان مسئولیت پذیر باشند و به خوبی از عهده کارها و وظایفشان نسبت به یکدیگر و اجتماع خویش بر آیند، به یکدیگر وفادار باشند (وفاداری مفهوم بسیار عمیقی است که شامل وفاداری جسمی، ذهنی و روحی نیز میشود.) ونسبت به هم صادق و یکرنگ باشند(مسائلشان را با یکدیگر صادقانه در میان بگذارند و در هر شرایطی حامی و پشتیبان یکدیگر باشند.). بطور کل میتوان نیاز به امنیت در زندگی زناشویی را اینگونه تعریف کرد که هیچگاه، هیچ کدام از طرفین ترسی از فروپاشی و در هم ریختن زندگی مشترکشان را در هیچ شرایطی نداشته باشند.
سومین طبقه نیازهای زندگی از نقطه نظر مازلو، نیاز به عشق و احترام است که در واقع اساس و پایه تشکیل زندگی مشترک است. بدون عشق حقیقی، حتی اگر همه مراحل مادی زندگی فراهم باشد و زن و شوهر هر کدام به وظایف و مسئولیتهای خویش عامل باشند، رضایت و سرور طرفین امری ممتنع و محال خواهد بود. در این حالت ممکن است زندگی مشترک به ظاهر خوب و آرام بنظر برسد و تا آخر حیاتشان به شکل عادت ادامه یابد ولی این نوع ارتباط زوجین مانند چراغ زیبایی است که نوری از آن اشراق نمیشود. البته مقوله عشق را نمیتوان در چند سطر بیان نمود. عشق حقیقی علت خلقت کائنات است و مقصود و غایت سیر تکاملی انسان. لذا در اینجا به همین اکتفا کرده و بررسی مفهوم عشق را به وقت دیگری وامیگذاریم. احترام به یکدیگر نشانه عشق و درک متقابل است. احترام فقط این نیست که در قالب کلمات نشان داده شود، احترام کلامی و عملی اگر با هم توام گردد موجبات سعادت و خوشبختی زوجین را فراهم میاورد. اگر هر یک از زوجین به خاطر احترام به همسرش از خواسته خود گذشت، آنوقت احترام به طرف مقابلش را عملا نشان داده است. زوجین باید بدانند که عشق و احترام معامله نیست که اگر یکبار از خواسته خود گذشتند، بار دوم باید طرف مقابلشان اینکار را انجام دهد، اگر چنین فکر کنند وقوع اختلاف حتمی خواهد بود. مفهوم عشق و احترام در زندگی زناشویی با یکدیگر آمیخته است، احترام باید بر مبنای عشق به یکدیگر باشد نه تظاهر و معامله. مفهوم عشق یعنی از خودگذشتگی، عاشق حقیقی رضای خود را در رضای معشوق خویش می بیند و سرور محبوبش سرور اوست. احترام زوجین به یکدیگر شامل احترام به خانوادهها ی طرفین و دوستان و آشنایان نیز میشود. همه اینها در سایه عشق و محبت سهل و آسان خواهد بود. عشق و محبت را همیشه باید بیان نمود و به یکدیگر نشان داد حتی در ابراز آن باید از یکدیگر سبقت گرفت در این صورت رضایت و سرور طرفین حتمی است.
چهارمین طبقه هرم مازلو خودشناسی است یا به بیان دیگر رسیدن به مرحله ای که انسان در خود تعمق کرده وصفات عالی روحانی خویش را کشف میکند و به هدف خلقت خویش پی میبرد. در ازدواج موفق، زن و شوهر همواره در پی کشف صفات برجسته یکدیگرند، سعی میکنند با تحسین و تشویق، آن صفات را روز بروز بارورتر کرده تا بدین گونه طریق کمال را با یکدیگر طی نمایند.
و اما آخرین مرحله که اوج هرم مازلو است، خود شکوفایی است. در این مرحله روحانی، صفات عالی انسانی که در مرحله چهارم کشف وپرورش داده شده بود، در راه خدمت به عالم انسانی و رفع نیازهای سایر انسانها به کار گرفته میشود. در این مرحله انسان از خود فراتر رفته و قوای جسمانی و روحانی خویش را برای هر چه بهتر کردن زندگی انسانها به کار میگیرد، اینجاست که می بینیم زوجین برای کمک به سایر انسانها از راحت و آسایش خویش گذشته و عمرشان را صرف خدمت به نوع بشر میکنند. از نظر مازلو وقتی که انسان همه نیازهایش اغنا شود در صدد رفع نیازهای دیگران بر می آید. زوج های موفق به یکدیگر کمک کرده تا زودتر به این مرحله برسند و سیر تکامل روحانی را با یکدیگر طی نمایند.
هرم مازلو انقلاب بزرگی را در روانشناسی به وجود آورد و نظریات این روان شناس انسان گرا به دیدگاه دیانت بهایی نزدیک است. با این تفاوت که در دیانت بهایی نقش روحانیات در همه مراحل نیازهای انسانی ضروری است. به عنوان مثال، ما همگی در اطراف خود افرادی را می بینیم که با وجود ارضای نیازهای فیزیکیشان، هنوز در آن مرحله مانده اند و به مرحله بعدی نرسیده اند، افرادی که فقط به دنبال ظواهر زندگی هستند و برای رسیدن به مال و ثروت بیشتر، انسانیت خویش را زیر سوال می برند. زمامدارانی را میبینیم که با وجود قدرت، ثروت، و احترام نه تنها به مرحله خودشناسی نرسیدند، بلکه قدرت، نفوذ و ثروت خویش در جهت قتل و غارت انسانها و تخریب جهان هستی بکار بردند.
انسان دارای دو بعد جسمانی و روحانی است. زمانی میتواند در زندگیش موفق و خوشبخت باشد که تعادلی بین این دو جنبه در تمام مراحل زندگی بوجود آورد. آنوقت به مرحله خودشکوفایی و یا بروز کمالات انسانی خواهد رسید والا به شکل برده ای در خدمت نفس و هوای جسمانی در آمده، از هدف غایی خلقت به کلی دور خواهد ماند. بنابراین روحانیات همیشه باید با امیال و نیازهای جسمانی توام باشد تا بتواند آنها را در جهت صحیح کنترل و هدایت نماید.
تا اینجا به تعریف ازدواج موفق و مراحلی که ازدواج را به آن سو رهبری میکند از دیدگاه روانشناختی و روحانی پرداختیم. حال به چگونگی رسیدن به یک ازدواج متعالی یا به بیان دیگر راهکارهایی که ما را به سوی این هدف سوق میدهد می پردازیم: ازدواجی موفق و متعالی خواهد بود که در آن طرفین اولا به مرحله خودشناسی رسیده باشند، اهداف، نیازها، خواسته ها، تواناییها، نقاط ضعف و قوت خود را بدانند و برای شروع یک زندگی مشترک آماده باشند. آنها باید بدانند که زندگی زناشویی، راهی برای رسیدن به تکامل جسمی و روحی است، مسلما هر تکاملی با مشکلات و سختیها همراه خواهد بود ولی اگر شریک زندگی خود را درست انتخاب کرده باشند، با کمک یکدیگر بر سختیها غلبه کرده و مسیر تکامل را با یکدیگر طی خواهند نمود. پس دومین راهکار رسیدن به خوشبختی و سعادت در زندگی زناشویی، انتخاب مناسب است که بر مبنای شناخت خود و شناخت طرف مقابل صورت میگیرد. حضرت عبدالبها مبین آثار امر بهایی در مورد انتخاب زوج یا زوجه می فرمایند: «… باید دختری (پسری) را انتخاب کنی که شایسته و قابل هدفهای معنوی و روحانی تو باشد او باید عاقل و باهوش باشد ، آرزومند کمال باشد …» (مجموعه نصوص جوانان صفحه ۱۷۵)
حضرت عبدالبها در همین بیان به ظاهر کوتاه و ساده مفاهیم عمیقی را در مورد انتخاب همسر و اهمیت آن بیان فرموده اند که تک تک به آن می پردازیم: اولا واژه باید که کمتر در آثار بهایی بکار میرود در انتخاب همسر به کار برده شده، یعنی بدون انتخاب همسر مناسب موفقیت ازدواج میسر نخواهد بود. در واقع این انتخاب درست است که موفقیت ازدواج را تضمین میکند. دوما فرموده اند باید فردی را انتخاب کنی که شایسته و قابل هدفهای معنوی و روحانی تو باشد، با این جمله حضرت عبدالبها چند مفهوم عمیق را در امر ازدواج مطرح فرموده اند. یکی هدف ازدواج که همانا رسیدن به کمالات معنوی و روحانی است، دیگر اینکه این هدف میسر نمیشود مگر با انتخاب فردی که نه تنها خواهان رسیدن به آن است بلکه لیاقت و شایستگی رسیدن به کمالات روحانی را داشته باشد. در این بیان حضرت عبدالبها اولین نشانه لیاقت و شایستگی را عاقل و باهوش بودن ذکر می فرمایند(البته میزان عقل و هوش نسبی است و در این بیان مبارک، منظور تفاهم و هماهنگی هوش و عقل طرفین است.) اهمیت این نشانه در ازدواج بسیار مهم است. چنانچه اگر میزان عقل و هوش زوجین بسیار متفاوت باشد، زن و شوهر نمی توانند درک و فهم متقابل داشته باشند و از عهده مسئولیت ها و اداره امور زندگی زناشویی نسبت به یکدیگر به خوبی برآیند. در نتیجه به مشکلات زیادی برخواهند خورد که ممکن است حتی تداوم زندگی زناشویی را به خطر اندازد.
دومین نشانه را حضرت عبدالبها آرزومند کمال بودن ذکر می فرمایند یعنی فردی که همواره در پی یادگیری و شناخت خود و دنیای اطراف خویش است، و سعی میکند از وقتش نهایت استفاده را برده تا خود را به سمت کمال سوق دهد و روز بروز انسانی کامل تر شود، چنین فردی آرزومند کمال است و میتواند همسری لایق و مناسب باشد. بعد از انتخاب همسری شایسته، سومین راهکار برای رسیدن به مرحله ازدواج موفق، عشق و محبت است که حضرت عبدالبها با عباراتی ساده آن را در چنین بیان می فرمایند:«…به جمیع مسائل مربوط به زندگی تو علاقه مند باشد و در جمیع مراحل حیات یار و شریک تو باشد، رفیقی شفیق باشد، دارای قلبی مهربان و سرور انگیز باشد.» این مهم میسر نمیشود مگر با عشق و محبت نسبت به یکدیگر، شما وقتی کسی را دوست دارید، می خواهید بیشتر از او بدانید، همیشه از حال او با خبر باشید، مشکلات او مشکلات شماست، همیشه می خواهید به او کمک کنید، خواسته هایش برای شما اهمیت دارد بنابراین سعی میکنید در رسیدن به آن یاریش کنید. دوست دارید حرفهایش را بشنوید و غمخوارش باشید و به او آرامش بدهید، همه اینها نشان دهنده عشق و محبت در زندگی زناشویی است.
در انتها حضرت عبدالبها داشتن قلبی مهربان و سرور انگیز را نیز در امر ازدواج مهم دانسته اند. اما اینکه چرا دو صفت مهربانی و سرور در این بیان مبارک با هم ذکر شده، بنظر می آید که سروری که از مهربانی و محبت سرچشمه میگیرد، حقیقی است و در نتیجه همیشگی است. در هیچ شرایطی از بین نمی رود و هیچ غم و اندوهی آن را از پا در نمی آورد. این نوع سرور علاوه بر مسرت خانواده، موجبات فرح و سرور دیگران را نیز فراهم می آورد. در زندگی زناشویی مسرت عین رضایت است و رضایت اصل خوشبختی و سعادت.
به امید روزی که بتوانیم شاهد هر چه بیشتر سعادت و خوشبختی زوجین و در نتیجه ساختن دنیایی بهتر و کامل تر باشیم و این میسر نمیشود مگر با تربیت صحیح دختران و پسران بدون تبعیض جنسی و مساوات کامل زنان و مردان در همه شئونات زندگی به ویژه انتخاب همسر.